مجله ره آورد سلامت

چکیده

زمینه و هدف: سوء مصرف مواد مخدر صنعتی از جمله ماده مخدر شیشه یکی از مشکلات بزرگ اجتماعی در جامعه ی امروزی است این مطالعه با هدف بررسی دانش و نگرش دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایلام درباره ماده مخدر شیشه در سال ۱۳۹۳انجام شد.

روش کار: این مطالعه به صورت مقطعی بر روی ۲۰۰ نفر (۱۲۰زن، ۸۰ مرد) از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایلام در سال ۱۳۹۳، که به صورت تصادفی ساده انتخاب شده بودند، انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود. با مراجعه به خوابگاه دانشجویان و محیط دانشگاه، پرسشنامه توزیع و توسط آنان تکمیل گردید. پس از جمع آوری اطلاعات و دسته بندی آنها،    داده ها وارد نرم افزار آماری SPSS شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته ها: افراد شرکت کننده در این مطالعه ۵/۱۸ درصد آگاهی ضعیف، ۶۰ درصد آگاهی متوسط و ۵/۲۱ درصد آگاهی خوب همچنین ۳۸ درصد نگرش ضعیف، ۵/۸ درصد نگرش متوسط و ۵/۵۳ درصد نگرش خوب داشتند. بر اساس یافته های مطالعه میانگین نمره آگاهی در دانشجویان پسر بیش تر از دانشجویان دختر بود (دختران: ۶۳/۸± ۳۵/۲۹ و پسران: ۸۸/۷± ۰۱/۳۲). همچنین میانگین نمره نگرش در دو گروه دختر و پسر تقریبا برابر بود (دختران: ۲۵/۱۲± ۰۵/۶۶ و پسران: ۹۷/۷± ۷۸/۶۶). ۵/۰درصد (یک نفر) از شرکت کنندکان دو بار مصرف شیشه را تجربه کرده بود.

نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، آگاهی شرکت کنندگان در مطالعه ضعیف است بنابراین به نظر می رسد اجرای برنامه های آموزشی برای افزایش آگاهی و نگرش همه جوانان و نوجوانان درباره مواد مخدر از جمله شیشه و عوارض آن ضروری باشد.

چکیده

مقدمه: آموزش از وظایف اصلی کارکنان بهداشتی است لذا آگاهی آنان از روش­های آموزشی ضروریست. هدف این مطالعه مقایسه کردن تأثیر آموزش روش­های آموزشی از طریق لوح فشرده و جزوه آموزشی بر آگاهی کارکنان ستادی مرکز بهداشت غرب تهران است.

روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی (از نوع قبل و بعد) که روی کلیه کارکنان ستادی (۶۴ نفر) انجام شد، ابزار گردآوری داده­ها پرسشنامه محقق ساخته در باره روشهای آموزشی بود که اعتبار آن از طریق آزمون محتوا و روایی آن از طریق آزمونهای آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی پیرسون کسب شد. براساس نتایج بدست آمده از تکمیل اولیه پرسشنامه­ها محتوای آموزشی در قالب جزوه و لوح فشرده تهیه و در یک مطالعه مقدماتی اصلاح شد. سپس افراد نمونه به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند؛ به یک گروه جزوه و به گروه دیگر لوح فشرده داده شد. پس از ده روز پرسش­نامه­ها دوباره تکمیل و نتایج آن با استفاده از آزمون­های آماری تجزیه و تحلیل شد.

یافته ها: میانگین نمره آگاهی دو گروه قبل از آموزش متوسط بود اما بعد از آموزش به حد خوب رسید. میان میانگین آگاهی هر یک از گروه­ها قبل و بعد از آزمون تفاوت معنی­دار مشاهده شد (۰۰۰۱/۰ >p در هر دو گروه). اما میان میانگین آگاهی دو گروه بعد از آموزش اختلاف معنی­دار مشاهده نشد. مقایسه اختلاف آگاهی در دو گروه قبل و بعد از آموزش نیز تفاوت معنی­دار نشان نداد.

نتیجه‌گیری: کاربرد جزوه و لوح فشرده آموزشی در این کارکنان برای افزایش آگاهی مزیتی نسبت به یکدیگر ندارند.

چکیده

مقدمه: آرایشگاه به عنوان یک مکان عمومی در انتقال بیماریهای مختلفی مانند ایدز، هپاتیت B، C و عفونتهای باکتریایی، ویروسی، قارچی و بیماریهای پوستی می تواند نقش داشته باشد. این پژوهش با هدف تعیین وضعیت بهداشتی آرایشگاههای زنانه شهر گرگان و آگاهی آرایشگران زن در مورد بیماریهای عفونی قابل انتقال در حرفه آرایشگری در سال۱۳۹۰، در سال ۱۳۹۰ انجام شد.

روش کار: در این مطالعه توصیفی از کلیه آرایشگاههای زنانه شهر گرگان (۱۵۰ مورد) بازدید به عمل آمد. جمع آوری اطلاعات با مراجعه حضوری کارشناسان بهداشت محیط به آرایشگاهها و بازدید از محل و تکمیل چک لیست فرم آیین نامه مقررات بهداشتی آرایشگاهها و تکمیل سوالات پرسشنامه از طریق مصاحبه انجام شد. داده های این مطالعه بوسیله نرم افزار آماری spss  توصیف شدند.

یافته ها: ۷/۸۰ درصد از آرایشگران پروانه کسب داشتند,۳۳/۸۹ درصد در دوره های آموزش بهداشت عمومی شرکت کرده بودند.۶۶/۵۰درصد کارت معاینه پزشکی داشتند. از نظر شرایط ساختمانی، تمامی پارامتر های مربوطه، مطلوب ارزیابی شد.۳/۴۱از آرایشگران از مواد ضد عفونی کننده استفاده می کردند. میزان آگاهی آرایشگران در مورد بیماریهای مرتبط با حرفه آرایشگری مانند ایدز، هپاتیت، تراخم، کزاز وکچلی در سطح متوسط قراد داشت.۸۴درصد ازآنها از اینکه ایدز و هپاتیت، مسری هستند، اطلاع داشتند و ۹۴ درصد معتقد بودند که وسایل آرایشگری می تواند باعث انتقال بیماری های ایدز و هپاتیت شود.

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این مطالعه از نظر بهداشت فردی، در بعضی پارامتر ها مثل کارت معاینه پزشکی و گواهینامه بهداشت عمومی و رعایت بهداشت فردی باید نظارت بیشتری از طرف بازرسان بهداشت محیط صورت گیرد. نتایج همچنین نشان داد که آگاهی آرایشگران در مورد بیماریهای مرتبط با شغل آرایشگری، در مورد سه بیماری تراخم، کزاز و کچلی مطلوب نبوده و نیاز به آموزش بیشتر، احساس می شود.

چکیده

زمینه و هدف: یکی از مشکلات شایع در روابط زوجین تعارض زناشویی است، که ممکن است به صورت افسردگی، اعتیاد، سوء رفتار با همسر و درگیری لفظی بروز نماید. این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله بر تعارض زناشویی در مراجعین به مرکز مشاوره کمیته امداد امام (ره) شهر ایلام  در سال ۱۳۹۰ انجام شد.

  روش کار: این مطالعه از نوع نیمه تجربی مورد شاهدی بود. جامعه مورد مطالعه زوجین دارای تعارض مراجعه کننده به مرکز مشاوره کمیته امداد امام خمینی شهر ایلام بود. نمونه شامل ۱۲ زوج بود که به صورت تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش طی ۸ جلسه نود دقیقه ای مهارت حل مسأله را آموختند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ) بود. داده ها با نرم افزار SPSSدر سطح معنی داری (۰۵/۰ p-value<) آنالیز گردید.

یافته ها: نتایج نشان داد که دو گروه مورد و شاهد در میانگین نمره های افزایش همکاری، افزایش رابطه جنسی، کاهش واکنش های هیجانی، کاهش روابط فردی با خویشاوندان خود، افزایش روابط فردی با خویشاوندان همسر و دوستان و جدا کردن امور مالی از یکدیگر،  تفاوت معنی دار با هم دارند (۰۵/۰ p <).

نتیجه گیری: بین زوجین گروه آزمایش که تحت آموزش مهارت حل مسأله قرار گرفته اند و گروه کنترل از نظر تعارض زناشویی تفاوت معنی داری وجود داشت. بنابراین به نظر می رسد اجرای برنامه آموزشی مهارت حل مسئله در کاهش تعارض زناشویی زوجین موثر باشد.

مقدمه: شبکه های اجتماعی اینترنتی به عنوان محلی برای حضور اقشار مختلف جامعه به ویژه جوانان تبدیل شده اند. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت استفاده از شبکه های اجتماعی و ارتباط آن با وضعیت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه های شهر ایلام در سال ۱۳۹۳ طراحی شد.

مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی ۴۰۰ دانشجو ی دانشگاه های شهر ایلام با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای بود که شامل سه قسمت: سوالات دموگرافیک، سوالات میزان استفاده از شبکه های اجتماعی و سوالات وضعیت تحصیلی بود. داده ها در نرم افزار spss وارد و با آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون،رگرسیون خطی، آزمون کای-دو و آزمون آنالیز واریانس آنالیز شدند.

نتایج: میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در ۵/۲۵ درصد از دانشجویان در حد بالا، ۸/۶۳ درصد در حد متوسط و ۸/۱۰ درصد در حد پایین بود و وضعیت تحصیلی در ۱۱ درصد از دانشجویان در حد بالا،  ۷۶ درصد در حد متوسط و ۱۳ درصد در حد پایین بود. بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی و وضعیت تحصیلی دانشجویان ارتباط معنی دار وجود نداشت( ۰۵/۰ <(p. بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی و سن دانشجویان، جنسیت دانشجویان و شغل مادر دانشجویان ارتباط معنی دار وجود داشت ( ۰۵/۰ >(p . اما بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی و دیگر متغیرهای دموگرافیک ارتباط معنی دار وجود نداشت( ۰۵/۰ <(p.

نتیجه گیری: همبستگی مستقیمی بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی و وضعیت تحصیلی دانشجویان وجود داشت، این همبستگی ناقص و از شدت بسیار پایینی برخوردار بود. بدین معنی که هرچه میزان استفاده از شبکه های اجتماعی بیشتر می شود با شدت ضعیف تری وضعیت تحصیلی بهتر می گردد و این همبستگی به لحاظ آماری معنی دار نیست. به نظر می رسد به دلیل گسترش ارتباطات میان فردی استفاده از شبکه های اجتماعی برای دانشجویان رضایت مندی ایجاد کرده است و روز به روز کاربران آن ها در حال افزایش هستند.

زمینه و هدف: استعمال دخانیات یکی از عوامل مو ثر در افزایش بار کلی بیماریها ست که سالانه باعث مرگ۴ میلیون نفر در جهان می شود. این مطالعه با هدف تعیین عوامل تعیین کننده در مصرف سیگار بر اساس الگوی مراحل تغییر در افراد سیگاری شهر ایلام در سال ۱۳۹۳ انجام شد.

روش کار:

این مطالعه یک مطالعه توصیفی که روی ۴۰۰ نفر افراد سیگاری شهر ایلام به روش نمونه گیری هدفمند انجام شد. ابزارگرد آوری اطلاعات  فرم مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه مراحل تغییر دیکلمنته و پرسشنامه فرایندهای تغییر بود. پس از کسب رضایت آگاهانه از شرکت کنندگان  و تکمیل پرسشنامه ها   داده ها جمع آوری  ودر رم افزار SPSS  با  استفاده از آزمون های آماری توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل  شد.

یافته ها:

میانگین سنی شرکت کنندگان۵۷/۱۴±۷۷/۳۷سال بود. میانگین سن شروع مصرف سیگار ۲۱/۲±۲۳ سال و کمترین سن شروع مصرف سیگار ۱۰ سالگی بود. از نظر مدل مراحل تغییر بیش از نیمی ۸/۵۲%از شرکت کنندگان در مرحله مراحل آمادگی بودند. استفاده از فرایندهای شناختی در مراحل، آمادگی، عمل و نگهداری بیشتر از مراحل پیش تفکر و نگهداری بود. همچنین فرایندهای رفتاری در دو مرحله عمل و نگهداری بیشتر از مراحل دیگر بود.

نتیجه گیری:

با توجه به اینکه بیش از نیمی از شرکت کنندگان در مرحله آمادگی جهت تغییر و شروع فرایند ترک سیگار بودند. طراحی و اجرای مداخله  بر اساس مدل مراحل تغییر می تواند به این افراد برای ترک سیگار کمک کند.

کلید واژه ها: مصرف سیگار، مراحل تغیر، افراد سیگاری